سلام
تو نظرات مربوط به نوشته قبلی یه دلنوشته بود که دیدم خوبه همه ببینن
نویسنده: آقا عظیم از استان سیستان و بلوچستان
سلام. این داستان داستان هیئت ماست نه که تعریف کرده باشم.
فقط فرق هیئت ما اینه که همشون بچه های 15-10ساله هستند.
من خیلی وقتا شده برم هیئتهای داخل شهر زاهدان، وقتی با بچه های
هیئت میرفتیم میگفتن بچه های کودکستان اومدن. به همین خاطر من
دیگه مراسمات تو شهر نمیرم، اونا هم دیگه مراسمات ما رو نمیان، به قول
خودشون به مراسم گشنه گداها نمیان
همینه، ما مداحمون 15 سالشه، میوندارمون 15 سالشه و...
ما کسانی رو نداریم که با ریشاشون همه رو گول بزن قصد توهین ندارم.
به قول یکی از بچه های ریش قشنگا خدایی هیئت ما یه خونه 3در4 کاهگلیه
که خودمونم به زور جا میشیم.
اصل این نیست که هیئت بهترین مداح رو بیاره، بهترین پرچم، بهترین جاو...
رو داشته باشه ،اصل دل اونایی که میان تو هیئت هستش
یه موضوع هم من میگم:
چرا الان رسم شده که همه میرن جایی که مداحش معروفتره و کسی نمیره
جایی که مداح معروف نباشه
خب خدا خیر بده این اقا عظیم رو. موقعی که سئوال رو مطرح کردن
یاد شهید بزرگوار ،عالم وارسته،مرحوم آقا سید مصطفی خمینی(علیه الرحمه)
افتادم آخه از استادم شنیدم ایشون تو نجف که بودن برای مناجات و توسل به
اهلبیت(علیهم السلام) میرفتن تو یه هیئت کم جمعیت که خیلیها بخاطر
مثلا بد صدا بودن مداح به اون هیئت نمیرفتن. واقعا هم صفا تو جاییه که
دلاشون صاف باشه نه جایی که فقط صداشون صاف باشه.
سئوال این نوشتمون هم همون سئوال آقا عظیمه.خوب روش فکر کنید.
نگارنده : عبدالله
دو تا هیئت اما این کجا و آن کجا
سلام
عیدتون مبارک
ماه رمضونم رفت با همه باحالیهاش تموم شد ایشالله که همون حال و هوا و مهر و صفا بین ما موندگار شه. اما ماه رمضون امسال برای من همراه با یه پدیده و یه سئوال جدید بود. میدونید، هر سال میرفتم تو این هیئتای معروف که اکثرشون بچه های مذهبی بودن و ما هم از دستشون گله مند میشدیم که چرا به گفته ها و شنیده ها عمل نمیکنن. اما امسال قسمتم شد برم هیئت لاتهای محلمون. روز اولی که رفتم گفتم واویلا امسال سال افتضاحی میشه حال و هوای همه چی بهمون دست میده الا هیئت و ماه مبارک. بعد از چند روز دیدم نه قضیه جور دیگست انگاری واقعا ماه رمضون بود، مثلا وقتی سخنرانشون که طلبه ای جوون و لباس شخصی بود میپرسید مبطلات روزه چیه نمیگفتن خوردن و آشامیدن و ... اینا براشون بچه بازی بود، یهو دیدم همه میگن نگاه به نامحرم، فحش دادن و نماز نخوندن و ... و واقعا هم براشون اینجوری بود. وقتی تسبیح دستشون دیدم گفتم آهان اینان که تسبیح میچرخونن و برای بچه مذهبیها بد آموزی دارن بعد دیدم نه واقعا دارن ذکر میگن. وای چه سینه زنی های مشتی ای داشتن حال کردم. تازه تو بعضیهاشون به وضوح دیده میشدکه دنبال اینن که یه قدم به خدا نزدیک بشن، میخواستن تغییر کنن. خلاصه تو این ماه رمضون حال کردم. فقط سئوالم اینه که اونجا که هیئت نوربالایی هاست چرا این صفا دیده نمیشد؟
نگارنده : عبدالله
لیست کل یادداشت های این وبلاگ