سلام

اين داستان داستان هيئت ماست نه كه تعريف كرده باشم

فقط فرق هيئت ما اينه كه همشون بچه اند بچه هاي 10تا 15 سال

من خيلي وقتا شده برم هيئت هاي داخل شهر زاهدان وقتي با بچه هاي هيئت مي رفتيم ميگفتن بچه هاي كودكستان اومدند خدايش بزرگشون

به همين خاطر ديگه مراسمات تو شهر رو نمي رم اوناهم ديگه مراسمات مارو نميان به قول خودشون ما مراسمات گشنه گداها رو نميايم

همينه مداحمون 15 سالشه

ميوندارمون 15 سالشه

و....

ما كسهايي رو نداريم كه با ريشاشون همه رو گول بزنم قصد توهين نداريم

به قول يكي از بچه هاي ريش قشنگا

خدايي هيئت ما يه خونه 3در 4 كاه گليه

كه خودمونم به زوري جا ميشه

اصلا اين نيست كه هيئت بهترين مداح رو بياره

بهترين پرچم بهترين جاو..... داشته باشه

اصل دل اونايي كه ميان تو هيئت هستش

يه موضوع هم من ميگم

اونم چرا الان رسم شده هر كي ميره جايي كه مداحش معروفتره وكسي نمايد جايي كه مداح معروف نباشه

يا حق امام حسن مجتبي پشت وپناه تون

سلام

وبلاگت فكر كنم تازه تاسيسه چند تا نظر ميذم براي بهبودش

يكي اينكه يه اهنگ ملايم توش بزاري

دوم از عكس استفاده كني

سوم رنگ مطالبتو از سفيد به زنگهاي ديگه مثل ابي بسيار كمرنگ يا همچين رنگايي تغيير بده

مطالبت خوبه ولي اگه كمي مستند تر بنويسي كمي بهتر به موضوعات نگاه كني عالي ميشه

البته اينا نظر شخصي من بود و دليل بر نقص وبلاگت نيست

يا علي

ميدوني . جواب اينه كه ما تا دو ركعت نماز ميخونيم فكر ميكنيم چي شديم

اون لات و لوت ها كه شما فرمودي چون ادعايي ندارند . خدا رو خالصانه ميخوانند و با همه وجود ميخونن _ منتي ندارن _ ميگن خدايا ما كه هيچي نداريم. ميدوني كه از همه بدترم . امشب ما رو ببخش

اما گروه اولي كه گفتي اينجوري نيستن . اگه ميگن العفو يه خورده از شيكم سيري هم هست. ميگه خدا جون من كه از خيليا بهترم

هميشه هم به حرفات عمل كردم

من رو ببخش . و اين چنين با منت خواستار عفو اند

سلام

جالب و خواندني بود

موفق باشي

به من هم سربزن