نامه اي به همسر خانوم هاجر هميشه سلام... همسر خانوم هاجر سلام ببينم حال زندگيتون بهتره؟؟ كار و بارت بهتر شده؟؟ شيعيان امروز لنگ تو اند من كه گفته بودم دانشگاه محل اوباشه مثل خودت نمي ذاشتي اونم ادامه بده مگه يادت رفته بود تو دانشگاه سقط جينين مي كنند راستي يادت با هاجر خانوم كجا اشنا شدي؟؟ تو بايد به هاجر خانوم ميگفتي تو دانشگاه بي اجازه تو حرف استاد نمي پرند اين وظيفه الهي شوهره بيچاره پيرمرد كاش يه پنجاه سالي جوان بود ميشد مسئله رو بزرگتر كرد حيف شد به تو كم رسيد ناموس داري با اينكه انسان غيرتش رو پيراهن عثمان كنه فرق داره آقاي خوب مطمئن باش استاد اشتباه كرده اما تو تو چي؟؟؟ هاجر خانوم چي؟؟ همين اقا كه اينجا وبلاگ زده؟؟ خوندي؟؟ ميدوني تا به حال چند برادر به خانوم شما نامه ي همدري نوشتن؟ به نظرم اين ترم روساي دانشگاه بدون هيچ برو برگشتي يا تا چند ترم بهشون نمره هاشونو بدن چون واقعا شوكه شدن چون هاجر خانوم اصلا تو اين كشور زندگي نميكرد از مدينه ي فاضله اومده بود من يه چيزُ ميدونم و بهش اعتقاد دارم تموم ادماي مشهور به بهشت ميرن ميدوني چرا؟؟؟ چون ادماي احمقي وجود دارند كه با تهمت و غيبت و هزار گناه ديگه گناه اين ادمهارو مي شورند راستي صاحب وبلاگ به سرت نزنه گناه منو بشوري من خيلي گناه كارم خدانگهدار مردم