• وبلاگ : سئوالهاي منتظر جواب
  • يادداشت : تجديد ذكر مصيبت
  • نظرات : 0 خصوصي ، 8 عمومي
  • چراغ جادو

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    آنچه در سوگ تو اي پاک تر از پاک ، گذشت
    نتوان گفت که هر لحظه چه غمناک گذشت

    چشم تاريخ در آن حادثه تلخ چه ديد ؟
    که زمان ؛ مويه کنان از گذر خاک گذشت

    سر خورشيد ، بر آن نيزه خونين مي گفت :
    که چها بر سر آن پيکر صد چاک ، گذشت

    جلوه روح خدا در افق خون تو ديد
    آنکه با پاي دل از قله ادراک گذشت

    مرگ ، هرگز به حريم حرمت راه نيافت
    هرکجا ديد نشاني زتو ، چالاک گذشت

    " حر " آزاده شد از چشمه مهرت سيراب
    که به ميدان عطش ، پاک شد و پاک گذشت

    آب ، شرمنده ايثار علمدار تو شد
    که چرا تشنه از او اين همه بي باک گذشت

    بود لب تشنه لب هاي تو صد رود فرات
    رود بي تاب کنار تو ، عطشناک گذشت

    بر تو بستند اگر آب ، سواران سراب
    دشت ، دريا شد و آب از سر افلاک ، گذشت

    با حديثي که ملائک ، ز ازل آوردند
    سخن از قصه عشق تو ز لولاک گذشت ...


    * نصرالله مرداني *