سفارش تبلیغ
صبا ویژن
عبدالله - سئوالهای منتظر جواب

یاد اهلبیت

سه شنبه 85 اسفند 22 ساعت 1:30 عصر

سلام

نمیدونم این روزا به مراکز خرید شهرتون سر زدید یا نه! اگه وقتی تو یه مرکز خرید قدم میزنید دقت کنید چیزهای تعجب آوری خواهید دید

البته هر کسی با یه چیزی تعجب میکنه

من تعجبم از اینه که جوونای به این نازی که میدیدیم همه برا امام حسین چه مجالسی برپا میکنن، حالا که وقت خرید شده بعضیاشون اصلا یاد امام حسین نیستن

چی؟ یعنی چی یاد امام حسین باشن؟

خب خودت چی میگی؟

 

به نظر شما یعنی چی وقتی ما میریم برای عید خرید کنیم حالا چه پوشاک چه خوراک چه تزیینات منزل چه هر چیز دیگه ای، یاد اهلبیت بیت باشیم؟ از کجا میتونیم بفهمیم تو اون لحظه یاد ایشون هستیم؟


نگارنده : عبدالله

پاسخهای نورانی دوستان [ جواب]


اربعین هم رفت

یکشنبه 85 اسفند 20 ساعت 1:56 صبح


السلام علیک یا ابا عبدالله

سلام برتو ای مولای من گنهکار

سلام بر تو ای امام من ناپیرو

سلام بر تو ای در میان مسلمانانی چون من، غریب

یک بار دیگر محرم را دیدم

چه مسئولیتی که بر گردنم نهاده شد

از من در برابر این نعمت چه خواهند پرسید؟

آیا نه این است که از نعمتها سئوال خواهند کرد؟

در برابر این سئوال منتظر چه جوابی خواهند بود؟

بگویم چه کردم با محرم

بگویم چه کردم با امامم

بگویم چه کردم در برابر خون خدا

السلام علیک یا ثارالله و ابن ثاره

مولای من!

اربعین امسال هم گذشت

یادت است آن اربعینی که به سمت مرز ایران به راه افتادیم

یادم است

یادم است چگونه خود را کربلایی میپنداشتم

یادم ست چگونه با خود عهد میکردم که کربلای حسین دیده را با خطا کاری نیست

و تو میدانستی که این سخنان از بچگی است

السلام علیک یا وجیها عندالله

تو هر ساله میبینی مرا در برابر محرم و صفر

و من میبینم دوستدارانت را که چقدر با آنها فاصله دارم

تو هر ساله میبینی قلب سیاهم را که مجالست را آلوده میکند

و من میبینم نور وجودت را که بر قلبم افکنده میشود

چه بگویم؟

که تو دوست خدایی

و از بهترین بندگانش

السلام علیک یا خیرة الله و ابن خیرته

و بهترینان همیشه بخشانندگانند

ببخش این عقل ناقص را که بی هیچ مصرفی از راه وصال تو جامانده

ببخش این قلب بیچاره را که در چرک گناهان در پی رضایت تو وامانده

چه بگویم؟

چه بکنم؟

چله نشینانی که در پی هلول محرم عاشورا میخواندند مسرورند

چله نشینانی که با یاد بازگشت خواهرت به کربلا عاشورا میخواندند نورانید

و من ماندم و کوله باری پر از روسیاهی

چه  بگویم؟

آیا نه این است که هر ساله خود را به حسینیان نزدیک میگردانیدم

و بعد از این ایام...

کمکم کن

کمکم کن

کمک تا هر روزم عاشورا باشد

کمک کن تا هر لحظه ام کربلایی باشد

که اینک میدانم کربلایی آن نیست که آرامش خاک آن سرزمین بر دلش نشیند

بلکه کربلایی آنست که آرامش همراهی با تو در دلش خانه کند

هر نشستنی را برخاستنی است

اما صاحبخانه را کس نتوان برون کند

السلام علیک یا  ابا عبدالله

 

 

 


نگارنده : عبدالله

پاسخهای نورانی دوستان [ جواب]


<   <<   26   27   28   29   30   >>   >

لیست کل یادداشت های این وبلاگ

فقط وظیفه؟؟؟
ترک تحصیل بخاطر یه لقمه نان
[عناوین آرشیوشده]