ما اکثر العبر و اقل الاعتبار
چه بسیار است عبرتها و چه کم است عبرت گرفتن
زهیر بن قین که دارای عقیده عثمانی بود در آن سال مراسم حج را بجای آورده و به کوفه باز میگشت. ناخوشایندترین چیز نزد او فرود آمدن در یک محل با امام حسین (ع) بود. هر دو در منزلگاه زَرود به ناچار فرود آمدند. در حالیکه زهیر با همراهانش مشغول خوردن غذا بود ، حضرت از طریق نماینده ای ، زهیر را به خیمه اش دعوت کرد ، اما او تاملی کرد. همسرش به او گفت: سبحان الله ، پسر رسول خدا ترا میخواند و تو او را اجابت نمیکنی! زهیر با اکراه به سوی حضرت رفت. اما هنگام مراجعت از خیمه آن حضرت، آثار خوشحالی از چهره اش نمایان شد و به همراهان گفت: من به حسین ملحق خواهم شد، هر کس میل دارد در یاری فرزند پیامبر شرکت کند، با ما بیاید و هر کس با ما نیست با او وداع میکنم. لذا همسرش نیز او را رها نکرده و تا واقعه عاشورا و شهادت زهیر ،همراه کاروان حسینی بود.
امام حسین (ع) پس از شهادت زهیر فرمود: ای زهیر! خدا تو را از لطف و رحمت خویش دور مدارد و قاتلان تو را همانند لعنت شدگان مسخ شده به بوزینه و خوک (از قوم بنی اسراییل ) لعنت نماید.
از این اتفاقاتی که برای زهیر افتاد چند تا درس میشه گرفت:
1- کسی که برا تبلیغ دین کار میکنه باید همه رو حتی اوناییکه از اون خوششون نمیاد رو به سمت خود بکشن و باهاش ارتباط برقرار کنن
2- کسی که برا تبلیغ دین کار میکنه باید چنان جذبه ای رو داشته باشه که با یه مذاکره بتونه همه رو جذب کنه
3- اگه ازدواج میکنید با کسی نباشه که فقط بهتون بگه دوستت دارم، همه زندگی که عشقولانه بودن نیست، کسی رو برا ازدواج انتخاب کنید که به فکر خدا باشه و شما رو به سمت راه قرب الی الله متوجه کنه و باهاتون در مورد خطاها برخورد هم داشته باشه
4- همسرتونو در سخت ترین شرایط همراهی کنید و مشوقش باشید
5- اگه امام زمانتون صداتون کرد لبیک بگید چون حتما یه خیری توش هست نگید حالا من شب عروسیمه یا درس دارم یا دارم غذا میخورم و ...( حالا کو گوش شنوا که هواسش به ندای امام زمانش باشه)
6- اگه براتون راه خیری باز شد تک خوری نکنید حتما از رفقاتون هم دعوت کنید
7- بخاطر رفقا از راه خیر دور نشید ، بخاطر خدا از راه رفیقاتون جدا بشید
بازهم شاید بشه درسهای مختلفی گرفت ، شما چی فکر میکنید؟
نگارنده : عبدالله
بسم الله النور
کلام اول ؛ سلام !
بازم به خاطر هزارو یک دلیل مستقیم میرم سر اصل مطلب :
امروز روز مباهله ست . نمیخوام علت اینکه چرا این روز رو تاریخی کردن براتون بگم چون همتون میدونید ( اونایی که نمی دونن برن از کتابهای تاریخی بخونن !)
همین قدر که؛ افرادی که پیامبر صلی الله علیه و اله برای مباهله با خودشون اورده اند همونایی هستن که ایه تطهیر ( انما یرید الله ...) در موردشون اومده ( تفسیرشو اگه خواستین برید از توی کتابهای تفسیر نگاه کنید !!)
ولی یه مناسبت دیگه هم داره این روز ؛ اونم اینکه مولامون علی
علیه السلام توی نماز به یه سائل کمک کردن و انگشترشونو به او دادند.یا الله
ما به عنوان یه شیعه چه استفاده ای از این عمل مولامون میکنیم؟
- اینکه مباهات کنیم به چنین امامی ؟!
-اینکه بفهمیم به فقرا باید کمک کرد؟
-اینکه توی هر حالتی باید به فقرا کمک کرد؟
-اینکه از با ارزش ترین چیزها برای فقرا خرج کنیم؟
تو این کله ی کوچیک و پوکم یه نوجوون پرسشگر هست که می پرسه: فقیر کیه؟؟
آیا روح ما از معارف دینی فقیر نیست؟
چطور فقرو تنگدستی روحمون رو ازنور یقین نادیده میگیریم؟
روا نیست تو هر حالتی که هستیم به فکر این فقیرنیازمند باشیم ؟( فقیری که جز ما کسی نمیتونه بهش کمک کنه) و این نفس خبیث رو در راه کمک به روح فقیرمون فدا کنیم؟
نحمده و نستعینه
نگارنده : ایزدی
لیست کل یادداشت های این وبلاگ