سلام
بزرگترین آزمون علمی امسال نیز به پایان رسید، این خبری بود که روز شنبه از اخبار شنیدم.
جالب این که این آزمون فکر هزاران نفر رو به خود مشغول کرده ، نه تنها خود شرکت کننده به فکر این آزمونه بلکه خانواده و فامیل و دوستان هم به آزمون شخص شرکت کننده فکر میکنن و پیشنهادات و انتقادات خودشون رو از روی دلسوزی به اون اعلام میکنن ، حتی برنامه های زندگی جمعی بر اساس این آزمون میچینن
نکته جالب دیگه این که شخص شرکت کننده در آزمون برنامهها و قواعد زندگی خود رو بر اساس این آزمون میچینه و این آزمون روی تغذیه ، پوشش و حتی استفاده از امکانات دسترس هم تاثیر میذاره
ونکته دیگه اینکه خیلی از شرکت کنندگان معلمای خودشونو قبول ندارن و برای موفقیت در آزمون به دنبال استادهای باسوادتر و متخصص تر میگردن و هر چه استاد باسوادتر و متخصص تر باشه حاضر هستن پول بیشتری براش بدن
و خیلی نکته های دیگه
برخی مسئولین برگزاری آزمون رو کاری قدیمی و از مد افتاده و غیرلازم میدونن و میگن داوطلبان ورود به دانشگاهها باید بر اساس معدل به دانشگاه راه پیدا کنن و نگرانی شدیدی نسبت به اضطراب و استرس شرکت کنندگان در آزمون اعلام میکنن، آخه داشتیم کسایی رو که بخاطر کنکور کارشون به سکته و بیمارستان و ... کشیده.
میدونید با اظهار نظر این کارشناسان یاد چی افتادم یاد اینکه تو مسائل اجتماعی و سیاسی بعضی وقتا تا یه مسئله ای مطرح میشه مردم میگن میخوان راه دزدی رو باز بذارن، حالا اینجا هم این کارشناسان میخوان راه پارتی بازی رو باز بذارن ، آخه شماییکه میگید فقط معدل شرط باشه چطور میتونید تضمین کنید بعضی افراد سودجو و نالایق با گرفتن نمرههای غیرواقعی و کسب معدل بالای الکی به دانشگاه راه پیدا نکنن؟
از طرفی شما که نگران اضطراب و استرس هستید چرا در طول چهار سال دبیرستان و پیش دانشگاهی از اساتید برجسته و متخصص استفاده نمیکنید که دانش آموز از روز اول درسها رو خوب یاد بگیره و با اعتماد به نفس به سمت پایههای بالاتر و کنکور پیش بره؟ چرا با معلمانی که تو کلاس درس وقتشونو صرف خوندن روزنامه یا پرداختن به بحثهای بیربط اجتماعی میکنن و یا با تاخیر در اومدن و عجله به رفتن نمرشون بیسته و یا بدون پیش مطالعه بر سر کلاس درس حاضر میشن و یا تو ایامی مثل شب عید دانش آموزان رو تشویق به نیومدن و تعطیلی مدرسه میکنن برخوردی نمیشه؟ مگه همه این رفتارها مانع از پرداختن تخصصی به درس نیست؟ بگذریم از این که تو دوماه ایام درسی مفید باقیمانده از نه ماه سال تحصیلی یکماهش رو هم به اعتصاب مقابل مجلس میگذرونن.
خب مگه مدارس دولتی چیشون از مدارس غیرانتفاعی کمتره که نوع تدریس معلمها و سطح سوادشون در این دو نوع مدارس با هم متفاوته؟ فکر نمیکنید همه اینها وقتی که بعد از چهارسال دانش آموز متوجه میشه هیچی بلد نیست و درس چهار سال رو باید تو یک سال بخونه و دست به دامن موسسات و معلمان متخصص میشه بر اضطراب دانش آموز اضافه میکنه؟ اگه قراره کنکور برداشته بشه بهتر نیست جاش امتحان شفاهی بگیرن تا معلوم بشه کی واقعا مطالب سطح متوسطه رو یاد گرفته و آماده ورود به سطوح عالی است؟
بگذریم،
یه نکته اینکه این آزمون در برابر آزمونهای الهی خیلی کوچیکه اما آیا ما همه این کارها رو که بالا گفتم برای امور دینی و معنوی و آزمونهای الهی هم انجام میدیم؟آیا خانوادهها با همون دلسوزی پیگیر موقعیت فرزندشون در برابر آزمونهای الهی هستن؟ آیا اطرافیان همونطور از روی دلسوزی انتقاد و پیشنهاد میکنن؟ آیا شرکت در آزمونهای الهی روی تغذیه و پوشش و قواعد زندگی ما تاثیر میذاره؟ آیا برای آموزش مسائل دینیمون و آمادگی بهتر دنبال اساتید متخصص این امور میریم؟
نگارنده : عبدالله
عجب ایامی است این روزها!
از طرفی سالگرد وفات بانویی بزرگ که مردانی بزرگ را در دامن خویش پروراند، بانویی که وقتی پدرش به او میگوید که عقیل به خواستگاریات آمده و از او میپرسد که آیا حاضری همسر علی(ع) شوی و به بیت او بروی و اومیگوید که رفتن به آن منزل افتخار من است اما نه بعنوان همسری بلکه بعنوان کنیزی میروم. بانویی که قنداقه فرزند خود را به دور سر فرزندان علی(ع) و فاطمه(س) میچرخاند و میگفت این پسر فدایی شما باد که اینها همه نشان از معرفت او دارد. بانویی که بعد از شهادت امیر مؤمنان(ع) تا آخر عمر خود را خادمه اهل بیت(ع) میداند و همواره به فکر فرزندان علی(ع) است تا جائیکه وقتی خبر شهادت پسرانش را یک به یک به او میدهند فقط میپرسد امامم حسین(ع) در چه حالست؟ و وقتی خبر شهادت حسین بن علی(ع) را میشنود عزادار گشته و به نوحه سرایی میپردازد. بانویی که بعد از واقعه کربلا از زینب و دیگر بانوان بنی هاشمی برای عباسش حلالیت میطلبد و میگوید که شنیدهام پسرم رفته بود برای شما آب بیاورد ولی نتوانست حلالش کنید که اینها همه نشان از وفاداری این بانوی بزرگوار است.
سلام و درود بر تو ای فاطمه بنی کلابه ، ای ام البنین ، ای زوجه امیرالمؤمنین
از طرفی دیگر سالروز شهادت روحانی مبارزی که از اوایل انقلاب یار و یاور امام راحل(ره) بوده و آن زمان که سربازان با سلاح نظامی خود به امام(ره) خدمت میکردند و مردم با فعالیتهای اجتماعی خود در رکاب امام(ره) بودند ، او با سلاح علمش به مناظره و مبارزه با صاحبان تفکرات منحرفه شتافت تا جلوی گمراهی و ضلالت مردم را گرفته باشد که اینها علائمی از علم ومعرفت وی نسبت به اسلام بود، مردی که مدادش افضل از خون شهدا بود و با کلامش مردمی را از گمراهی نجات داده و به سوی وادی ایمان سوق میداد تا در نهایت به جایگاه قرب الی الله بالاخص با درجه شهادت برسند و خود نیز با مقاومت تا آخرین لحظات عمر و با اهدای خون خود به انقلاب اسلامی وفاداری اش را به نمایش گذارد.
سلام و درود بر تو ای سید شهید ، ای روحانی معظم ، ای یاور امام ، ای بهشتی مظلوم
از طرفی نیز سالروز سوء قصد به جان روحانی با عظمتی که از ابتدای نوجوانی قدم در راه کسب علم دین و معرفت الهی گذارد تا جاییکه هم اکنون به درجه رفیع مرجعیت رسیده و مقام عظمای ولایت فقیه را دارنده است. مردی که از اوائل مبارزات امام او را همراهی نموده و با سخنرانی و تبعید و زندان و حضور در عرضه جنگ در کنار رزمندگان و حضور در سنگر سیاسی با عنوان ریاست جمهوری و با رهبری تیزهوشانه یکایک اقشار جامعه وفاداری خود را به انقلاب ثابت نموده است.
سلام و درود بر تو ای فرزند زهرا ، ای رهبر حکومت اسلامی ، ای جانباز انقلاب اسلامی
حال باید با خود اندیشید
ما در قبال اسلام چه کردهایم؟
ما چقدر در راه کسب معرفت گام برداشتهایم؟
تا چه حد به اسلام و انقلاب اسلامی وفادار خواهیم ماند؟
ولی چه کنیم که فکرمان به هر سو پر میکشد اما امان از یک عبرت گیری
کما اینکه مولای متقیان، امیر بیان، حضرت علی بن ابیطالب علیه آلاف التحیة و الثناء فرمودهاند:
«ما أکثر العبر و أقل الاعتبار»
«چه بسیار است عبرتها و چه کم هستند عبرت گیرندگان»
تا چه وقت اینچنین خواهیم بود؟
نگارنده : عبدالله
لیست کل یادداشت های این وبلاگ