سلام
امروز میخوام یه گروهی رو بهتون معرفی کنم.
تشکل مردمی کیانا یه گروهی است که به همت تعدادی جوون پاک نیت راه اندازی شده و برای بچههایی که در سنین پایین مجبور به کار و اشتغال هستن برنامههای آموزشی و تفریحی برگزار میکنه. آخه من هم یه مدت توفیق داشتم و در خدمت این دوستان بودم و جمعهها که در یکی از مدارس کرج برای بچهها کلاس آموزشی برگزار میکردن منم میرفتم و تو جمعشون بودم. امروز که بعد از مدتها رفتم بهشون سر بزنم دیدم که آموزش و پرورش کرج دیگه همکاری نمیکنه و بچهها از مدرسه آواره شدن. جالبه بدونید با این که دیگه مدرسه از دست گروه گرفته شده نه تنها کار تعطیل نشده بلکه بچهها هم نرفتن دنبال کاسبی و همچنان جمعههای خود رو با کیانا سر میکنن، بله رفتم دیدم کلاسها تو پارکی روی چمن برگزار میشد در حالیکه کنار این چمنها و بچههای مظلوم ساختمان با ابهتی از پول بیت المال ساخته شده که روش نوشته بود شورای اسلامی شهر کرج و چون جمعه بود تعطیل بود و خالی. خب اینم یه جور اسلامیه دیگه که ساختمون بیت المال خالی باشه و بچههای کار تو سرما بشینن روی چمن خیس و درس یاد بگیرن.
ولش کنید
من دیگه چیزی نمیگم ، خودتون برید اینجا و باهاشون آشنا بشید
راستی حواستون باشه هر نوع حمایتی در کارهای خیریه ثواب داره و حمایت منحصر به حمایتهای مالی نیسشت بلکه گاهی یه کامنت چنان تاثیری میذاره که یه تراول دههزار ریالی نمیذاره
اینم وبلاگشونه
تا بعد
یا علی
نگارنده : عبدالله
سلام
نماز و روزه همتون قبول باشه ان شاءالله
آغاز سال تحصیلی جدید رو به همه اهالی دنیای علم و دانش تبریک میگم و برای همه دوستان آرزوی موفقیت میکنم
عصر روز سی و یکم شهریور تو تاکسی نشسته بودم که شنیدم رادیو مصاحبه ای رو با کلاس اولی هاداره پخش میکنه
خیلی برنامه جالبی بود
بچه های شیرین زبون با همون زبون کودکی ذوق و شوق خودشونو از اومدن به مدرسه بیان میکردن و از آرزوهای خود درباره شغل آیندشون میگفتن
منم مثل بقیه خندم گرفته بود اما یه دفعه در عین خنده گریهام در اومد
نه برای اینکه یاد سال اول خودم افتاده باشم، آخه اون سال گریه نکردم که
نمیدونم چی شد
یه دفعه ناراحت شدم
دیدم ما هم کلاس اولی بودیم، بعد بزرگ شدیم رفتیم راهنمایی، بعد دبیرستان، بعد آزمون ورودی حوزه، بعد مصاحبه حوزه، ما هم همینطور مرتب داریم بزرگ میشیم اما دیدم من هنوز کلاس اولی هستم
البته درسته که تو درس و مدرسه رو به جلو میریم اما
اما به خودم اومدم دیدم تو کلاس آدم شدن سالهاست تو همین کلاس اول موندم و هر سال دارم رفوزه میشم
آره
من هنوز هم کلاس اولی هستم
اما دیگه نمیتونم مثل اون بچه ها بخندم و بگم که من کلاس اولی هستم
بلکه خجالت میکشم و با شرم میگم هنوز تو کلاس اول موندم
آخه چرا؟
چرا باید همینجوری تو کلاس اول بمونم؟
شما که رفتید جلوتر و تو کلاسهای بالاترید یه راهنمایی کنید
چیکار کنم که بعد از مرگ کارنامه مردودی کلاس اول رو دستم ندم؟
منتظر جواباتون هستم
التماس دعا
نگارنده : عبدالله
لیست کل یادداشت های این وبلاگ