سفارش تبلیغ
صبا ویژن
آبان سال پیامبر اعظم(ص) - سئوالهای منتظر جواب

اعوذ بالله من الشیطان اللعین

دوباره سلام

قبل از خوندن مطلب یه صلوات بفرست دلت نورانی بشه

 

نگی طولانیه ها

بخون، تا ته بخون شاید به دردت بخوره

 

خاطره اول:

چند سال پیش یه حادثه بزرگ دنیا رو ریخت بهم، بهش میگن جنگ جهانی دوم

تلویزیون داشت مصاحبه با مصدومین اون جنگ رو نشون میداد،متجاوزینی که سر دنیا طلبی رفته و مجروح شده بودن.

اما حالشون:همه راضی بودن، از احترام مردم، از رسیدگی دولت، حتی اینم گفت که از مردم در مورد رسیدگی دولت به ما حرف ناراحت کننده ای نشنیدم.

خاطره دوم:

چند سال پیش یه حادثه بزرگ دل دنیا رو بهم ریخت،بعضیها بهش میگن جنگ جهانی سوم بعضیها هم میگن جنگ دنیا علیه ایران،ولی اکثر اوناییکه نمیدونن چه خبر بود بهش میگن جنگ ایران و عراق. با یکی دو تا از بچه ها رفتیم بیمارستان ساسان تا مصدومین این جنگ رو ببینیم، جوونایی که برای دفاع از دین و ناموس و وطن با تمام وجود جلوی حمله چندین کشور وایسادن، با شور و شوق دوربین و واکمن بردم که یادگاری ازشون داشته باشم تا همیشه یاد اون خوشگلای نورانی اونجا باشم اما جلوی در ورودی همه رو ازمون گرفتن و گفتن پیش این آدما این چیزا ممنوعه حالشون خوب نیست، نمیدونن چی میگن،شاید حرفی بزنن که به صلاح نباشه.

اما حالشون: همه رو تختها اسیر، همه راضی به رضای خدا، با وجود کمبود دوا حمد خدا گویان، با وجود نقص در رسیدگی همه شاکر خدا انگار خدا رو با تموم وجود حس میکردن.

ولی وقتی اومدم بیرون بیمارستان دیدم بعضی از گرونی و بی پولی و... مینالیدن و عیب رو از دادن امکانات رفاهی و سهمیه ها و... به اون جوونا میدونستن.

دیگه سئوال این دفعه براتون روشنه من چرا بگم.

 

 

نشنیدی کس به خود از سوز درد

هر که بی درد است اینجا نیست مرد

عشق امد جمله عین و شین وقاف

خنجری بر گرد راسی در طواف

عشق ترکیبی از قاف و عین و شین

حاء حم در میان یاء و سین

اری عشق امد ز قاف و شین و عین

عشق یعنی یک کلام و ان هم حسین


نگارنده : عبدالله

پاسخهای نورانی دوستان [ جواب]


امضای ما ، عمل ما

پنج شنبه 85 آبان 11 ساعت 2:50 صبح

سلام رفقا

میبینید گذر زمانو. انگار همین دیشب بود

اجرنا من النار یا مجیر

یا من سبقت غضبه رحمته

الهی العفو

بک یاالله

بالحجة

 

عجب! انگار همین دیروز بود تو مفاتیح خوندم:در شب عید فطر ملکی مژده میدهد که خداوند  گناهانتون رو آمرزیده است و از نو شروع کنید. 

 

ای خدا مگه چند روز از این فرصت نو میگذره؟ به خودم که نگاه میکنم میبینم حق داری بعد از مرگ دیگه به من فرصت ندی. مگه از این فرصتا چجوری استفاده کردم؟!

میدونید این روزا چه روزیه؟

تو ایامی هستیم که مسلم بن عقیل وارد کوفه شد.

کوفه!      این اسم شما رو یاد چی میندازه؟

بگذریم.همتون میدونید نامه نوشتن که حسین جان بیا

                         ( مثل الان که میگیم مهدی جان بیا)

اره داداش همه امضا کردن اما فکر میکنی همه پاکار موندن؟!

نه ،توشون 1 یا شاید هم 4 نفر برای امامشون جونفشانی کردن.اون 1دونه که گل سرسبد اصحاب حبیب بن مظاهر(علیه الرحمة) بود. 3 تای دیگه هم اون موقع پاشون سر خورد اما بعد سرشون به سنگ خورد و جزو سرداران توابین شدن.

 

خب، بقیه امضاها چی؟!

 

حالا ما که میگیم مهدی بیا با توجه به این چند روز گذشته از عید فطر امضامون از کدوم امضاهاست؟


نگارنده : عبدالله

پاسخهای نورانی دوستان [ جواب]


<      1   2   3   4      >

لیست کل یادداشت های این وبلاگ

فقط وظیفه؟؟؟
ترک تحصیل بخاطر یه لقمه نان
[عناوین آرشیوشده]